عرفه و عرفات سه واژه مهم و آشنا برای همه دلسوختگان کوی دوست که به دلهای خفته مرده حیات و به فکرهای خمود و جهود حرکت و برتنهای خسته نیرو میبخشد.
هنوز ندای ملکوتی حسین(ع) در پهن دشت صحرای عرفات طنینانداز است و ندای هل من ناصرنی او در هر زمان و مکان همواره طالب عاشقان شاهد میباشد که شکستن را میتوانند و در تاریکی شب ردای خویش نگرفتند و راه خویش را نپیمودند با او ماندند برق شمشیرها را به جان خریدند و جاودانگی را در برق شمشیرها یافتند.
نیایش ژرف و عمیق حسین(ع) بیانگر آن است که پیش از آنکه خواهش تن را ادا نماید و گرههای دنیوی را بگشاید خواسته دل را به تصویر میکشد و برات آنرا میدهد. نیایش فیالنفسه زیباست. زیباتر آنکه با دعای عرفه، خود را در عرفات مخاطب آن امام همام بداند تا در کلاس عرفه معرفت ربانی بیاموزد تا نفس سرکش میل به خطا را، که سودای گناه در سر میپروراند مهار نماید و در تسخیر خود گیرد.
چه بسیارند آنان که دینشان را بیهوده به بازی گرفتند و دلبسته دنیا شدهاند و سنگینی دنیا مجال حرکت را از آنان گرفته است. اگر من و تو در عرفات نیستیم ولیکن در عرفه هستیم تا دل و جان و تن را عرفانی کنیم و باده جام شراب ناب حضور را بنوشیم و او را در همه حال همواره ناظر و حاضر بدانیم و بفهمیم و بیاموزیم که عالم محضر خداست و در محضر او معصیت نکنیم. عرفه فرصتی است برای تفکر و تعمق.
رستاخیزی است برای تولد دیگر و شروعی دوباره. عرفه نزدیکترین نقطه وصال به دوست میباشد. روز توسل است و اشک و آه و ناله. روز استجابت دعا و بریدن از خاکیان و رسیدن به افلاکیان.
در اندیشه این بودم که رجب از دست رفت فرصت را به شعبان دادم. دل غافل من این را هم به غفلت سپری نمود در وادی رحمت رمضان قرار گرفتم گفتم شبهای احیاء جبران میکنم ولی بازیگوشی دنیا مرا به خود مشغول کرد. ندایی آمد ای بنده خوب من امیدوار باش با خود گفتم به کجا، هاتفی گفت عرفه، عرفه، عرفه ...
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که در این گنبد دوار بماند
این درگه ما نومید نیست صدبار اگر توبه شکستی باز آ
احمد مقیمی- نماینده مردم بهشهر،نکا و گلوگاه در مجلس شورای اسلامی